سلام دوست عزیز و بزرگوار امیدوارم حالتون خوب باشه و ما رو از دعای خیرتون محروم نکنید. وبلاگ بسیار زیبا و پر محتوایی دارید. امیدوارم شهدا همیشه کمکتون کنند.
با چند مطلب بسیار زیبا منتظر حضور و نظر گرمتون هستم.
اللهم عجل لولیک الفرج
ایشالله شهید شی شهادت بنده ی حقیر التماس دعا یعنی این کامنته از دهه شصتی های من باحال تره چی چی رو ایشالله شهید شی من کلی ارزو دارم البته راستم میگی ها شهید شم حداقل نسل ایندم ازم استفاده ببرن تو این دوره گرونی و بدبختی و یارانه و پارتی بازی و تحریم و .... ولی خوب تا من نباشم اخه نسلم چطور به وجود بیاد که استفاده کنه!!!!
سلام خیلی ممنون به وبلاگم سر زدی منم اومد خیلی خوشم اومد از وبلاگت مخصوصا این پست زیباوجالب فقط یه سوال ما بچه های دهه هفتادم از این وسایل داشتیم راستی لینکتم تو وبلاگم گذاشتم به ما سربزنی چند وقت یک بار خوشحال میشم
والا ما دهه هفتادی ها هم از این کارا می کردیم اصن یه حس خوبی داره صعود می کنی ! نیس شما دهه هفتادی هام فاصله زیادی با دهه شصتی ها نداریم واسه همین از ما یاد گرفتین اخه ما بدآموزی داشتیم
میدانی ! متاسف شدم ! حبس نفس برای هیچ کس عمومی ارسال نمیکند چرا که مخاطب حرف من شما هستید ... و تنها شما ارزش خواندنش را دارید .نه همگان ! و افسوسم بر این است که چرا این مردمان به دیدگاه های یکدیگر ارزشی قائل نمی شوند . و هزاران افسوس بر من باد ... خالی از غم باشید جوان...
به نمایندگی از خودم اعلام میکنم که ما دهه هفتادی ها هم از رختخواب بالا رفته ایم و با این عکسایی که گذاشتی کلی خاطره داریم هییییی بر منکرش لعنت اری شما هم مقداری از پایتان در دهه شصت فرو رفته اما خیلی زود از منجلاب شصتی بودن به حول و قوه الهی بیرون جهیدید
ااااااااااا این قالب جدیده رو الان دیدم تو ادامه مطلب واسم باز شد راستی این عکسا که واسه دهه شصتیا گذاشتی منو برد به کوچیکیام دلم تنگ شد واسشون خیلی باحال بود اجی جونم من همه ی این عکسا رو تجربه کردم واقعا جالب بود خیلی هیجان زدم کردی فعلا!!!!!!!! راستی قالبت خیلی خشگله!!! قررررررربون تو اجی کوچیکه
مرسی از اینکه گفتی قالبم خوشگله مال تو که بینظیره مخصوصا اون عکسش. می دونی آخه من عاشقه بازییه پرنده گان خشمگین ام کلا از بازی ها و فیلم های خشن و پلیسی خوشم می یاد که توش بزن بزن باشه. چه جالب دقیقا مثه من پس بیا بزن قدش
دیری است که از زندان های طبیعت ، تاریخ ، ما و من رها شده ام و رسیده ام به دشت هموار و بی کرانه ی رهایی ، مطلق ، بی رنگی و بی سویی ، حیرت،عطش ،عبث ،پوچی.
و اکنون ازآن وادی نیز گذشته ام و رسیده ام به کشوری که برآن گام هیچ کلمه ای نرفته است و خراش هیچ نگاهی بر آن نیفتاده و پاکی بکر آن را پلیدی هیچ فهمی نیالوده است .من اکنون کاشف اقلیمی هستم که خود خالق آنم!و که می داند چه می گویم؟چه احساس می کنم ؟ کجایم؟
دهه ی دهی ها هم عجب سرگرمی هایی داشتند. !
خصوصی نداریم عمومی شد