پس از دوشیزگی

خط خطی های ماندگار

پس از دوشیزگی

خط خطی های ماندگار

ادامه داستان شامگاه سگی...

دوشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۱، ۰۹:۲۸ ق.ظ

دوستان عزیز ببخشید برای ادامه داستان زیاد طول کشید قرار بود روز بعدش بزارم

اما سرماخوردگی امانمان را برید و خفتمان را چسبید و حال نوشتن را از ما ربود

داشتیم میگفتیم...

جناب مهندس پس از معذرت خواهی و سلام و احوالپرسی سریعا سامسونت مبارکش را گشود (البته یک کیف درب و داغان بود اینجا را ما کمی اغراق نموده ایم که کلمه ها با هم همخوانی داشته باشند)... ما فکر میکردیم ایشان مثله همیشه یک برگه ای چیزی دارد که برایش تایپ بنماییم... اما مثله اینکه ایندفعه اوضاع فرق داشت...

اغا سه تا کتاب و یک عالمه برگه بیرون ریخت و گفت یه تحقیق دارم که مطالبش رو از روی کتاب و اینترنت انجامش دادم(کاملا مشخص بود چجور انجام داده بود فقط زیر مهم ها خط کشیده بود و برگه های اینترنتی را پرینت گرفته بود میگفت انجام دادم)

اری با یک لحن قاطعانه و رضایتمندانه از انجام تکالیف خودش که یعنی من مهندس میباشم گفت

مطالبام زیادن نمیدونستم میام اینجا و تو میتونی برام انجامش بدی وگرنه همه رو می آوردم... راستش فقط یه خوردشون همرامه... باید تحقیق رو پاورپوینت کنم... خودم پاورپوینتش کردم فقط چند تا عکسه باید اضافه کنی

اغا یک طوری با قطعیت سخن گفت که ما فک کردیم واقعا پاورپوینت مربوطه را انجام داده و غیر از چند تا عکس که آن هم به قول خودش جمع آوری نموده بود چیزی ندارد

گفتم مشکلی نیست اینا که میگی کار یه دقیقه است الان برات انجام میدم

ما تا اوردیم این لپ تاپ را گشودیم فرزندانش مثل ندید بدیدها که انگار ما قرار است جادو جنبل کنیم سریعا خود را به جعبه جادویی ما رسانده و چشمانشان را به صفحه مانیتور گشاد نموده و منتظر بودند غول چراغ جادو ظاهر شود

خلاصــــــــــــــه سرتان را درد نیاورم

ما این فلش ایشان را که زدیم به دستگاه قبل از هر چیز که ویروسهای عزیزشان خود نمایی کردند هیچ

انگار وسط فلشش بمب انداخته باشن انقدر نامرتب بود

هزار و یک پوشه و شونصد صفحه نت مختلف و هزاران عکس و صفحه ورد و پاورپوینتو و پی دی اف و خلاصه هزاران جایزه نقدی دیگر

کلا این ادای مهندس بودنش من رو کشته بود... باید بودید و نقشش را در رول مهندس مشاهده مینمودید تا بفهمید چه میگویم

یک ساعت در میان ان همه زباله به دنبال پاورپوینت مورد نظر گشتیم

بعد که پیدا شد دیدیم که این همه که میگوید خودم همه چیز رو اماده کردم واقعیت ندارد

تنها چیزی که آماده کرده بود فقط این بود که فایل پاورپوینت را ایجاد، بکگراند مورد نظر را انتخاب (که آن هم باب میلشان نبود و عوض نمودیم)، و برای مطالبی که انتخاب کرده بود عنوان مورد نظر را در یک اسلاید جدا نبشته بودند و فقط برای بعضی ها توضیح مختصری ذکر کرده بودند

که آن هم الحمدلله به خاطر سرعت عمل ما در تایپ از گفتار ایشان آنها را هم کلا برایمان از نو قرائت کرده و ما نوشتیم تازه تا یک لحظه ما اشتباهی دستمان به جای حروف مربوطه روی یک حرف دیگر میرفت سریعا اعتراض مینمود که اشتباه نوشتی

 اخر سر مجبور شدم برای تفهیم کردنشان بگوییم نگاهی به صفحه کلید لپ تاپ بی انداز که غیر از حروف خارجی حروف فارسی ندارد و ما با این سرعت عمل همه آنها را حفظ می باشیم

ایشان نیز تا این را فهمید کلا در کف سرعت عمل ما مانده و تا آخر دیگر ایرادی از ما نگرفتند

بعد از اینکه کلی از تحقیقشان را مرتب نمودیم خواهر شوهر گرامی گفت لپ تاپ رو جمع کنید بیاین بریم پایین

ما هم که جز اطاعت امر کاری از دستمان ساخته نبود

ورداشتیم رفتیم پایین و تا ساعت 12:30 دقیقه کلا برای ایشان اسلاید و عکس و تایپ نمودیم که دیگر خودش خسته شده و گفت زیادی زحمتت دادم بقیش رو خودم تو خونه انجام میدم

اما دوباره فردا ساعت یک بعداز ظهر خواهرشوهر گرامی زنگ زدند که شوهرم میگه اگه زحمت نیست بیاد ادامه اش رو برام تکیمیل کنه یک سری مطلب دیگه گرفتم

و دوباره تا ساعت چهار ما در خدمات ایشان بودیم و این بود ادامه ماجرای شامگاه سگی ما...

آخر سر اگه من از دست اینا به این روز نیفتادم ç 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • دوشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۱، ۰۹:۲۸ ق.ظ
  • ناهید بانو

نظرات  (۲۷)

شب را دوستـــ ــ ـ دارم ...!

چرا که در تاریکـــ ـی ..

چهره ها مشخــــــ ـص نیست !!

و هر لحظــــــــ ـه ..

این امیـــــ ـد ..

در درونــــــ ــم ریشه می زند ...

که آمده ای ..

ولی من ندیده ام!



منظورت من که نبودم
dastanak



کلا فک کنم خدای مخفف کردن تشریف دارند
آورین آجی خودم خوب روشونو کم کردیاااااااااااااااااااااا
بهش میگفتی آخر سر مدرک مهندسی شو بده به تو



من خودم نفهمیدم چطور روشونو کم کردم
میشه بیشتر توضیح بدی اجی
کجای داستان شما اینو متوجه شدی؟

مدرک مهندسیش که کلا قلابیه اخه ایشون از سالها قبل هم کلا با سهمیه برادر شهیدی به دانشگاه راه پیدا نموده اند
این است مهندس مملکت ما
عجب داستانی بودها
شکلک موز فوق العاده بود دوستش داشتم
این مهندس هم جزو زامبی هاست
این هم باید شکار شه
بزار بر پم تفنگ زامبی کش م رو بیارم



اری برای خودش داستانی بود در حد احضار
اقا این تفنگ زامبی کشت رو اوردی قرض بده من خودم به شخصه میخوام این زامبی عزیز رو شکار کنم
اقا من نمیدونم چرا عجیب باهات همدردی میکنم!!!
با اینکه من شوهر نکردم دقیقا باید همین کارارو بکنم
این خانواده ما هم همشون ودشون عند همه چیز میدونن ولی اخرشم همه کاراشونو من باید بکنم چند وقت پیش رفتم خونه داییم اینا زن دایی محترمم(حالا اون دیپلمم نداره ما دلمون خوش شه)اومده میگه سحر جان گلکسی میدونی چیه؟؟؟؟منو میگی میخواستم بگم پ ن پ فقط تو میدونی !!!ولی هیچی گفتم گفتم اره بعد میگه مودم ای دی ال اس رو هم که میدونی چیه؟؟؟من هم دیگه داشتم قاطی میکردم گفتم بله حالا چی شده بعد میگه ما میخایم بریم سفر نسیم (دختر دایی محترمه ما که لیسانس شیمی داره و زن داییمون نمودار مارو رسم کرده انقد از وجنات ایشون میفرماید)گفته اگه سحر ومد خونتاون بگو یه رمزی چیزی وار کنه ای دی اس ال رو بردارین بیارین با ودتون شمال!!!!!
اخه اغا جان عزیزم من مگه به قول ابجی ناهید غول چراغ جادوم که ای دی اس ال رو بکنم مودم جیبی تا شما بتونید ببرید شمال
عجبا
حیرتا
من اخر قبل اینکه شوهر کنم از دست این فک و فامیل زاغارت موهام سفید میشه بعد میترشم بعد نمیان بگیرنم بعد میشم از این پیرزن غر غرو ها!!!




شما از همین الان یک پیرزن کوچولو و غرغرو به حساب میای از کامنتت هم مشخصه
اجی شما به اعصابت مسلط باش ما قبل متاهلی هم با این مسائل دست و پنجه نرم میکردیم و کلی باید برای فک و فامیلمون توضیح میدادیم هیچ برای دوستان مهندس همرده ایمان نیز باید توضیح میدادیم
یک نمونش اینکه یکی از دوستان اس فرستاده بود (اون هم برای اینکه اس ام اسش 2 تا نشه که پولش زیاد شه به صورت کاملا فشرده به این صورت...توجه بنمو:)
"سلامخوبیمنیهسیدیخریدممیخوامروشرایتکنمنمنحوهرایتکردنروبراماسکن"
حالا مانشستیم یک ساعت این پیام رو تحلیل کردیم
برای اینکه شما زحمت تحلییل کردن به گردنتون نیفته خودم تحیلی میکنم
"سلام خوبی؟ من یه سی دی خریدم می خوام روش رایت کنم نحوه رایت کردن روبرام اس کن"
دیگه نتونستم هیچی نگم
وااااااااااااااااااااااااااااااااایییییییییییییی.
این دیگه چجورشه آخه!
خو خودش ب انجامه
اورین آورین به شما که حذفییعنی همون حفظی
آقااااااااااااا با این وعـــضیت!!!! این شامگاه سگس ادامه دار نشود جای شکرش باقیست
دلم برایت تنگ شده ناهید بانو



اجی ما که بلت نیستیم عین خودت خوشمل جوابت رو بدیم
اخه روانییم البته روانیمون کردن...خودت که در جریانی
حالا شما حرص نخور خودتو عصبانی نکن
این اینجورشه خو چیکار کنم
اگه بلد بود بی انجامه که نمیداد من
اینا فقط وقتی کارت دارن میخوانت وقتی کارشون داشته باشی در دسترس نیستن
یه اس ام اسی هست که دقیقا با شخصیت اینا مرتبطه اما نمیدونم چرا یه تیکش یادم نیست
منم دلم کلی تنگولیده بود
[اسمایلی اغوش باز]
بیا بغلم اجـــــــــــــــــی
  • دختر برفی
  • سیلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.
    آجی من اومدم. برم مطلبت رو بخونم و بیام.


    +آجی شما ایمیل داری یا آیدی که چت بکنی؟



    سیلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام
    خوج اومدییییییییییییییییی

    + چرا نداریم اصن مگه میشه یه وبلاگ نویس ایدی و ایمیل نداشته باشه!
    تازه من همیشه با دو تا از اجی های عزیزم که همیشه هم میان وبلاگ کنفرانس میزاریم
    تو هم بیا دعوتت میکنیم خوش میذگره
  • دختر برفی
  • سیلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.
    خاطراتت رو خوندم آجی.
    هم حال کردم هم دلم واست سوخت این هـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوا
    چقدر تو زجر میکشی.


    اما خدایی خسته نباشی.


    اوخی فدات شم
    دلت نسوزه اجی
    اینا که چیزی نیستن
    اینا کلا حاشیه هایی هستن که ذکر میکنم و صرفا جهت خنده
    اوایل اگه بدونی چه ماجراهایی بود

    نه جانم زجر نمیکشیم کلی هم حالمون خوبه

    اصن تا گفتی خسته نباشی ییهو خستگی از تنم در رفت
    سلام

    ناهید خانم اولا یه خورده از خودت تعریف کن باشه...................

    دوما بد کاری میکنند برای شما کار می آورند تا شما راه بیفتی تو تایپ .......



    اولا ادم واقعیاتی که ذکر میکنه رو حیفه بچسب تعریف روشون بزاره
    خودم هندونه زیر بغل خودم نزارم شما میخوای بزاری
    دوما... بنده خودم قبلا به مدت دو سال تایپیست بودم
    کلا از بچگی انگشتام همینطور انعطاف داشته و در حرکت بوده
    درست مثل اینکه در حال پیانو زدن باشم
    مرحوم پدربذرگم همیشه میگفت این دختر بالاخره یا پیانوزیست میشه یا تایپیست[اسمایلی پینوکیو]
    سلام

    ناهید جونم خدا با این فک و فامیلی که داری بهت صبر بده عزیزم

    از شوخی گذشته اگه کاری باب میلت نیست انجام نده... بگو نه... ما باید یاد بگیرم برای وقت و فرصت همدیگه ارزش قائل باشیم.... خیلی خودتو درگیر نکن



    خدا خودش میدونسته که قراره منو تو چنگال چه کسایی اسیر کنه
    واسه همین صبر ایوب هم داده
    اگه نداده بود من تا حالا این وضعیتم نبود
    الان زده بودم به کوه و بیابون [زبون]
    این مربوط به باب میل بودن یا نبودنم نمیشه
    اخه طرف میاد با قاطعیت میگه چیز زیادی نیست رو میندازه خوب ادم فکر میکنه واقعا چیزی نیست!
    خیلی وقتها هم شده که کاری رو که نخواستم انجام ندادم
    این برمیگرده به موقعیتی که توش قرار میگیری
    من هم که قبلا گفتم سوپرمن به حساب میام کلا تو خانواده و دوستان
    چکار کنیم دیگه حس مسئولیت پذیریمون زیاده
    ممنون الهام جان
    خیلی سخت است جایی زندگی کنی

    که نفس کشیدن هم

    برایت دغدغه باشد

    می خواهم نفس بکشم

    نفس عمیق

    نفسهایمان را هم به ما مدیون شدند

    مضحک است

    مضحک و دردناک

    هوا را به ما پس دهید

    حداقل زندگی را

    چیزی زیادی نیست باور کن



    شما سه تایی تهران زندگی میکنین؟
    خوبه که هوا بد شده تعطیلم شدین چی میگین دیگه؟
  • ساحل مهربانی
  • دوسی اون شعره که گفته بودی رو کپی کردم. ولی الان از سیستمم پیداش نمی کنم.
    یادم رفته کدوم پستت بود.
    زودی لینکشو برام بفرس.


    اساعه قربان
    با یک پست پیشتاز و خصوصی فرستادیم
    واااااااااااااای ابجی مردم از خنده از دست اون اس ام اس!!!
    حالا فک کن من نیم ساعت جدا جدا خوندمش وقتی فهمیدم چیه اومدم پایین دیدم تو تحلیل کردی[شکلک سحر وقتی داره کلشو میکوبه تو مانیتور]



    عیب نداره اجی نکوبون کلتو به مانیتور
    فردا که شکست اونوقت درد خماری رو چه میکنی
    نیای بگی لپ تاپت رو قرض بده من نعشه شم
    آری آری میفهمم چی میگی...
    شوما خیلی هم خوشمل جواب میتی
    اومدددددددددددددممممممممممممممممم
    خداییش دلــــــــــــــــــــم حسابی برات نخود شده بووووووود



    پس چی که خیلی خوب جواب میتم
    تکلیف منو با این شکلکهای اخری مشخص کن!!!
    سلام آجی ناهید مخسی بابت همه چی عزیز.
    دیشب اومدم خوندم نشدواست نظر بذارم دپرس بودم جاش امروز اومدم.واقعا خسته نباشی به خاطر همین کاری که واسه آق مهندس کردی وهمین که داری این خانواده را تحمل میکنی من موندم شوشوی شما چرا حرف نمیزند ونمیگوید خانم خستش میشه و... البته قصد فضولی ندالما
    خوشم میاد بعضی آدما فقط ادعاشون میشه و هی منم منم میکنن وقتی کاراشونو میبینی میفهمی تحفه ای نیستن اینقد تو دلت چیزای خوب خوب نثارشون میکنی که دلت خنک شه.




    اغا ما که کاری نکردیم الکی خجالتمون میدین
    خوش اومدی
    خواهش میکنم مانده نباشی
    عزیزم چرا داستان رو با دقت نمیخونی!!!!!!؟
    مثلا نوشته بودم که شوشو اونشب نبودش و ماشینش هم خراب شده بود و اینا
    البته حالا بعدا در یک پست کلا دوستان رو ملطفت میکنم
    چون واقعا لازم شده یه چیزایی رو توضیخ بدم
  • ناشناس سرشناش
  • خیـ ـالت همـ ـه جـ ـا بـ ـا مـ ـن اسـ ـت


    امـ ـا دلـ ـم گــ ــرمـ ـای بـ ـودنت را میخـ ـواهـ ـد


    نـ ــه ســـ ـــــردی خیـــ ـــالـ ـت را . . .امـ‌ ـ ـا حـ ـیــ‌ـ ـفــ‌ ـ ـ...




  • بانــــــــــــو
  • عشق است سرعت عمل تایپ

    خسته نباش بابا میگم سفارش تحقیق هم قبول میکنی




    حرف دیگه ای نداشتم ابراز علاقه کردم

    شادد باشی عزیزم




    اره همینــــــــــــــه
    بزن اون کف قشنگرو ...
    اتفاقا گفتی سفارش تحقیق
    اغا تو دانشگاه هی گیر میدادن برای ما هم تحقیق گیر بیار
    میگفتم والا بلا وقت ندارم درس دارم مگه به خرجشون میرفت
    بعد میگفتن خوب پول میدیم
    خلاصه ما رو تو منگنه میزاشتن که براشون تحقیق اماده کنیم
    بعد دانشگاه هم به دوستاشون شماره منو میدادن که این پروژه درس میکنه
    یعنی همینطور برا خودشون واسه من کار تراشیده بودن
    ما هم که منصف
    با اندک قیمت ناچیزی کارشون رو راه می انداختیم
    چکار کنیم دیگه ما هم دانشجو بیکار بودیم نیاز داشتیم
    ابراز علاقه ات تو حلقم
  • دختر برفی
  • آجی همش میخوام اددت کنم نمیشه.خطا میده


    چراااااااااا اخه؟؟؟؟؟؟//
    میخوای تو ایدی بده من خودم اددت میکنم
    به طرز عجیبی تنها شده ام!

    همه از کنارم میگذرند! من نیز به تماشایشان نشسته ام!

    مات و مبهوت نگاهشان میکنم! دست تکان میدهند! جوابی از من نمیگیرند و باز با بیرحمی میگذرند...

    تکیه به دیوار میزنم. با چشمانی بسته٬ گذرشان آسان تر میشود...

    کاش برای گذر از من طوفان به پا نمیکردید... گرد و غبار مسیر٬ تمام ریه هایم را از مرگ پر کرده...

    بگذرید از من. من اینجا نشسته ام! تنها...
    سرنوشت بازیه عجیبی با همگان میکند.

    مداد به دست همه داده و هیچکس حق ندارد برای خودش چیزی بنویسد!

    من برای تو مینویسم

    تو برای من...

    و این خط خطی های کثیف٬ زندگی تک تکمان را به فنا می دهد.


    وای خط خطی های کثیف
    نمیدونم چرا من انقد خط خطی دوس دارم
    سهلام فدای اجی گلم بشم
    توهم که با کلاس شدیما تنها تک افتادیم
    فایده نداره باید یه فکری به حال خودم بکنم




    سهلاااااااااااااام عزیزم
    به خاطر اینکه با گوشی اومدم میگی باکلاس شدم؟
    چیکار کنیم دیگه
    اره اگه خودتم نتونستی یه فکر به حال خودت بکنی بگو میایم فکری به حالت میکنیم
    سلام خوشحال می شم رد پاتونو تو وبلاگم ببینم .

    انقدر بغضهایم را فرو دادم

    و خندیدم

    که خدا هم باورش شد

    چیزی نیست ...[




    اومدیم اون رد پایی که میخواستی رو گذاشتیم و سی امهایتان الان فک کنم سیصدتا شده باشد
    سلام
    به روزم و منتظرنظراتت


    [...]
    مرسی عزیزم
    فکر میکنم خصوصی گذاشتید چون کلمه تایید در پایین نوشته نداره تا تاییدش کنم
    ومشکل دیگه رم فا اینه که نمیشه زیر کامنتها جواب رانوشت
    رمز را دارید یا نه چون فرستادم اگر ندارید بگید تا مجددا بفرستم


    اره گلم خصوصی گذاشته بودم
    مشکلی نیست
    مرسی بابت رمز
    میام نوشته هاتو میخونم
    بی صبرانه منتظر ادامه آپ هات هستیم آبجی
    حالا سرندی پیتی رو پیش می کشی؟
    بگم شخصیت کارتونی مورد علاقه ت چی بوده؟ بگم؟!!! عکسشم دارم نشون بدم؟!!
    کجاهایی؟ مشکوک میزنی! سرگرمی جدید؟! دایی؟! چی؟! ها


    چشم تو فکر اپ جدید هم هستم
    اره خوب مگه تو نبودی که تا چن وقت پیش با سرندی پیتی اینور اونور میرفتی
    اره عکسشو بدی بهتره
    مشکوک نمیزنم... مشکوک میفکری
    سرگرمی جدید هم اره راستش یه گیم تو موبایلم معتادم کرده
    چقد این شوهر خواهر شوهرتون با رو تشریف دارند ها..من باشم روم نمیشه بگم برام این کارو بکنند


    ایشون به سنگ پای قزوینه گفته دکی
    چه کنیم دیگه
    آخیییی چقــــــــــد خجالتیه این شوهر خواهر شوهرت!!!بابا انقد تارف واسه چی؟؟پس خدا زن داداشه زن آدمو واسه چی آفریده؟؟ واسه همین روزاس دیگه!!!


    اره طلفک اصن خجالت از سر و روش میباره
    خداااا بیا جواب این بچه رو بده ببینم واسه چی افریدی!!!؟
    اره خوب نیس که من لقب دیگم سوپرزنه