پس از دوشیزگی

خط خطی های ماندگار

پس از دوشیزگی

خط خطی های ماندگار

ولادت حضرت عباس عایا؟؟؟!

شنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۲۵ ب.ظ


صبح با جاری روانه مهدکودک شدیم که شرایط را جویا شویم بلکه برای ساعاتی از روز از چنگ این وروجک شیطانش راحت شویم :دی

جاریه قصه ما نیز که همیشه عادت دارد دهانش در حال حرکت باشد به خاطر ساکت بودن ما و اتمام صحبتهایش یک پنج دقیقه ای را توی راه حرفی برای گفتن نداشت

برای همین من باب اینکه صحبتی کرده باشد میگوید:

ناهید امروز تولد حضرت عباسه دیگه!

من: O.o .... من چه میدونم آخه!

بعد از یه سری فک زدنها و توضیح دادنهای بیجا میگوید:

آره دیگه فک کنم دوم نمیدونم یا سوم شعبان باید تولد حضرت عباس باشه

من تو دلم: حالا باشه هم که باشه به من چه مربوط میشه آخه! من تولد خودمم یادم میره حالا ....

میگم: من نمیدونم والا این چیزا رو از من نپرس من نمیدونم به شمسی الان چند شنبه است و چندمه بعد قمری بدونم!

و اینگونه دوباره ساکت میشود و دنبال سوژه دیگری برا صحبت :دی

 

کلا جاری آدم مذهبی هستش و رو این جور روزا و ولادتا و ... حساسه

ولی بنده همون نماز روزمو میخونم و یه سری اعتقادات خیلی شخصی دارم که بهشون ایمان دارم هنر کردم :دی

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • شنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۳، ۰۷:۲۵ ب.ظ
  • ناهید بانو

نظرات  (۱)

  • سمیرا نامجو
  • نااااااااااااااااهید یعنی یاد علی افتادم ...علی هم مث جاری میمونه و

     

    گاهی داریم با هم قدم میزنیم و یهو حرفامون تموم میشه و علی هی

    الکی دنبال حرف میگرده و منم میگم علیییییییییییییییییییییی:

     

    من چه میدونم اخه اینا چیه که تو راجع بهش حرف میزنی و اونم میگه:

     

    سمیرا خو  ساکت میشی دلم میگیره و منم میگم ادم باید حرف بزنه اما

     

    چه حرفی مهمه..دیگه اینجاش طفلی ساکت میشه..خخخخخخخخخخ

    پاسخ:

    بلا گرفته حالا من جاریه یه کاریش میکنم

    تو چرا میزنی تو ذوق علی بیچاره خخخخخخخخخخخ

    ولی خب حق هم داری

    حرفهای بیهوده و بی سر و ته چه نفعی به حال ادم داره خو