پس از دوشیزگی

خط خطی های ماندگار

پس از دوشیزگی

خط خطی های ماندگار

آشفتگی

يكشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۲۵ ق.ظ

سال 95 از همون اولش تعریف چندانی نداشت! (چون با پری شروع شد خخخخخ)

اتفاقای زیادی افتاد و افتاده که خیلی دوست دارم حداقل واسه خالی کردن خودم بیام و بنویسم اما نمیدونم چرا دست و دلم به نوشتن نمیره!

با این وبلاگ و اون مزاحم لعنتی هم نمیدونم چکار کنم واقعا!

از رمزی نویسی خوشم نمیاد

میگم کامنتها رو ببندم و پستها بدون رمز باشه اما بعضی از دوستان رو واقعا با جون و دل دوست دارم و کامنتهاشون رو میخوام!

بیخیال این موضوع

ماجرای جاری و شوهرش که میخواستم تعریف کنم نصفه موند و به آخر نرسید و همون برادرشوهر سر هیچی زنگ زد و کلی به من حرف زشت زد و راستش از 17 فروردین از اون قلعه هزار اردک فراری شدم و اومدم خونه بابا و منتظرم تکلیفم روشن شه!

دیگه واقعا از اون خونه و آدما و اخلاق هاشون زده شدم و شدیدا فکر طلاق اومده تو سرم!!!

باید بیام و کامل بنویسم که چی شده و چه مرگمه

شوهرعمه ام فوت شد و این چند وقته همش عزادار بودیم و مشغول مراسمات عزاداری

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • يكشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۲۵ ق.ظ
  • ناهید بانو

نظرات  (۱)

slm merci babat ramz... kheili vaqt bod nayomade bodam bekhonam .. ba en chand khatam koli narahat shodam . omidvaram b kheir moshkelat hal she va zendegit ba shadi barqarar beshe .
پاسخ:
ممنون از دعای خیرت عزیزم