پس از دوشیزگی

خط خطی های ماندگار

پس از دوشیزگی

خط خطی های ماندگار

زمانی که ازدواج کردم و وبلاگهای دیگه ام رو حذف کردم و اینجا شروع به نوشتن کردم

پر بودم از احساسهای مختلف

سردرگمی، شور، هیجان، عشق، تنفر، تنهایی، حسرت و.....

تنها جایی که پناهم بود اینجا بود، وارد دوره جدید از زندگیم شده بودم که خیلی به خواست خودم نبود

هرچند الان وقتی نوشته‌‌ها حرص و جوشها و دغدغه های اونزمان رو میخونم خنده ام میگیره،

بالاخره از سر بیکاری و تنهایی بود، چون سرگذشت زندگی بعد از مجردیم بود برای همین براش اسم #پس_از_دوشیزگی رو گذاشتم که قشنگ حال اون دورانم رو به تصویر بکشم

حتی میخواستم تمام اون سرگذشت و سختی ها رو به عنوان یه کتاب با اسم پس از دوشیزگی بنویسم و چاپ کنم

بگذریم

کلی زمان گذشته

کلی سختی های جور وا جور دیگه پشت سر گذاشتم

و به موفقیت های جدید رسیدم

من الان مربی ام، باشگاه دارم و کلی کارای ریز و جزیی دیگه که انجام میدم و کلی ادمای جدید وارد زندگیم شدن

دلم میخواد بنویسم

از طرفی هرچند نوشته های قبلی رو که میخونم به نظرم خنده دارن ولی در عین حال تمامشون حس و حال بچگی اون موقه هاست و لذت بخشه و دلم نمیاد حذفشون کنم

از طرف دیگه هم سخته بخوام یه جای جدید شروع کنم

باید بگردم دنبال تعویض اسم و...

دوس دارم اگه دوستایی هستن که اینجا رو میخونن بهم پیشنهادهایی بدن که ببینم چی میتونم انتخاب کنم😇😉

 

پول میخوام!!!indecision

نمیدونم چرا حس میکنم اگه از این وبلاگ به جای دیگه مهاجرت کنم بهتر میتونم بنویسم indecision

 

نظرتون در این باره چی هست؟ ایا الان سرویس وبلاگی بهتر از بیان پیدا میشه؟

قبلا بلاگفا بهترین بود که من بشخصه از امکانات تکراریش خسته شده بودم و به بیان نقل مکان کردم با تمام مطالبم خخخ

الان دلم میخواد سرویسی باشه که حالتهای موبایل هم داشته باشه

اگه میشناسید راهنمایی کنیدheart

 

بعدا نوشت: خیلی سبک سنگین کردم با خودم، هیچ جا بهتر از بیان به نظرم نیومد، از یه طرف یه جورایی ادامه دادن تو وبلاگم این حسو بهم میداد که انگار یه کار ناتمام دارم و تمومش نکردم (اخه خیلی از خاطرات و.. رو دیگه ثبت نکردم) از یه طرفم حیفم میاد بزارم این همه ارشیو دوران طفولین رو خخخخ و بزارم برم از صفر شروع کنم

تصمیم گرفتم مثلا بزنم تغییرات همینجا اعمال کنم و ادامه بدم هر از گاهیwink

آیا کسی طراحی سایت بلده؟ وردپرس؟

اگه اره کامنت بزاره لطفا

نمیدونم چقدر میشه بهش امید بست ولی شاااید شروعی تازه و پایدار✌🏼👇🏽

یادداشت‌های من 

خیلی وقت بود نیومده بودم، چقد بعد دیدن اینجا دلم نوشتن خواست😍

شاید امروز همون روزی باشه که تحولی جدید تو زندگی من قراره رخ بده

از بچگی همیشه خودمو ادم ثروتمندی تجسم میکردم که مثل ملکه‌ها زندگی میکنه و رفتار میکنه و هنوز هم پس ذهنم این ثروتمند شدنه و سلطنتی زندگی کردنه وجود داره و از اونجایی که به هرچیزی فکر کردم بهش رسیدم مطمئنم که به اینم میرسم

یه خصوصیت خوبی که دارم همیشه دنبال پیدا کرده راه ارتباطی مثبت توی روابطم یا کارهام میگردم

امروز بهترین استاد و دوستی که توی زندگیم دارم و میشناسم بهم پیشنهاد یادگیری چیزی رو داد که منم از همین امروز و تا همین ساعت دنبال گوش دادن فایلهای آموزشیش بودم

شاید پیشرفت توی این زمینه به هدف سال جدیدم تبدیل شد و شاید همین دریچه‌ای شد برای رسیدن به ثروتمند شدن من و شاید اون دوست عزیزم راهنمای پیدا کردن اون مسیر

همیشه دوس دارم تصمیمای جدی که براشون وقت میزارم رو ثبت کنم که یادم بمونه

 

سال نو همگیتون مبارک

 

#لعنت_به_کرونا_که_یکسال_زحمتمو_هدر_داد

کاش میشد وقتی اینجا یه مطلبی میزاری خود به خود توی یه کانال تلگرامی مربوط به وبلاگت که وصل کردی بهش هم اپدیت بشه... 

یا تو همون کانال اگه مطللی گذاشتی اینجا هم قرار بگیره

مسئولین بلاگ لطفا پیگیری کنید این اپشن رو

روزمرگی‌های زن خودسرپرست😐

 

این لوکو بوک هم جای دنجیه برای گاهی که نمیخوای کسی حرفاتو ببینه

ادب و احترام فامیلی حکم میکرد که جواب سلام و احوالپرسیش رو بدم و اینکه شاید کاری داشته باشه

پس با وجود اینکه توی دنیای خودم غرق بودم و دایرکتهای هیچ غریبه مذکری رو جواب نمی‌دادم جواب پیامش رو دادم

و رفته رفته این روند به چند وقت یکبار تبدیل شد

تا رسید به هرشب

با اینکه حوصله‌ای برای جواب دادن بهش نداشتم اما توی رودربایسی هر شب به اجبار جوابش رو می‌دادم

دو دقیقه دیرتر جواب دادن مساوی بود با ابراز ادب و احترام اینکه

ببخشید اگه مزاحمتم و کار داری بعدا پیام میدم

شرمنده پیام دادم کارت داشتم

ببخشید خیلی وقتتو نمیگیرم فقط یه سوال داشتم

و همین رودربایسی باعث میشد برای اینکه ناراحتش نکنم جوابش رو بدم

....