اما انشالله در آینده ای نزدیک به هدفمان حتما دست خواهیم یافت
- ۱۷ فروردين ۹۱ ، ۱۸:۵۵
اما انشالله در آینده ای نزدیک به هدفمان حتما دست خواهیم یافت
قبلش یه چیزایی هست که تا یادم نرفته بگم
قبلها یه مدت عنوان وبلاگم "قلعه هزار اردک" بود... که نوشته هام بر میگشت به خونه ای که توش زندگی می کنم و مادر شوهر و خواهر شوهر و ... که ادامه اش ندادم
اما این چند روزه که هستم (خونه بابا) می خوام خیلی خاطره ها که تو این یه سال نامزدی و یه سال ازدواج برام پیش اومد رو بنویسم
فعلا دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه یادآوری کنم اما اگه یادم افتاد بعدا نوشت حتما خواهم نوشت
فقط نمی دونم با زبان طنز بنویسم... همینطور فارسی روان که صحبت می کنیم بنویسم یا ادبیاتی!؟
حالا یه کاریش می کنم
یه خورده فکرم مشغوله و نمی دونم چطوری شروع کنم
ولی اینو میدونم که تصمیم دارم یه دست به وبلاگم بکشم
اینجا تنها جاییه که دارم و کسی ازش خبر نداره
دخترک خنده کنان گفت که چیست
راز این حلقه زر
راز این حلقه که انگشت مرا
این چنین تنگ گرفته است به بر
راز این حلقه که در چهره او
اینهمه تابش و رخشندگی است
مرد حیران شد وگفت:
حلقه خوشبختی ست حلقه زندگی است
همه گفتند مبارک باشد
دخترک گفت دریغا که مرا باز در معنی آن شک باشد
سالها رفت و شبی
زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه زر
دید در نقش فروزنده او
روزهایی که به امید وفای شوهر به هدر رفته هدر
زن پریشان شد و نالید که وای
وای این حلقه که در چهره او
باز هم تابش و رخشندگی است
حلقه بردگی و بندگی است
(فروغ فرخزاد)
واقعا که حرف دل ما زنا رو زده