پس از دوشیزگی

خط خطی های ماندگار

پس از دوشیزگی

خط خطی های ماندگار

۲ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

دچار یه مریضی مزخرفی شدم که معلوم نیست اسمش چیه!

هر نیم ساعت یه بار یهو دلم انگار پیچ میره! انقد شدید که انگار یکی میچلونتش! همراه با دلپیچه هم کلا یه احساس ضعفی همه بدنمو میگیره!

دلمم هیچی نمیخواد بخورم، بی حوصله و کسل هم شدم! اصلا حالم خوب نیست

از این ادمای سرسختی هم هستم که تا جونم بالا نیاد دکتر نمیرم


سمیرا جون دیروز اومدم وبت ولی مثل همیشه تا خواستم کامنت بزارم صفحه بهم ریخت!!! قدم نورسیده اتون رو تبریک میگم همینجا

منم دوس دارم عمه شم خو :(

گاهی خسته می شوم 

از زن بودنم

کمی آزادی می خواهم

نه اینکه بخواهم گره روسری ام را شل کنم

روحم اسیر شده 

در باورهای پوچ



مرد ایرانی !

از اینهمه مراقبت از خودم خسته ام 

کمی مواظبم باش

برادرانه


دلم میخواهد از خیابان نترسم

از تنهایی 

از صدای بوق ماشین ها 

کوچه های خلوت

سنگ تهمت 


 دلم لک زده برای آزادی

آزادی از چشم های ناپاک

کمی باور

و فرار از قضاوت 


میخواهم کمی لبخند بزنم

ولی کسی به نجابتم شک نکند 

گاهی کمی مهربان باشم


من یک زن ایرانی ام

دلم کمی رهایی میخواهد

مرد ایرانی 

کمی برادرم باش


مهلا تیموریان


.