چند روزیست به قول داداش پرنسمان یکی از عفریته های دربار اینجا تلپ شده اند
ما هم هر از چندگاهی با ایشان از سر اجبار
هم صحبت میشویم
کلی هم از حرفهایشان حرصمان میگیرد
و خلاصه این چند روز را سوژه ها داریم برای نوشتن



بعدا نوشت:
+ یه چیزایی میخواستم بگم یادم رفت 
+ اها.... مثله اینکه عفریته قلعه متوجه نیت شوم ما شدند که میخواهیم او را سوژه کرده و در وبلاگمان غیبتش را بکنیم
لذا جول و پلاسشان را جمع کرده و از اینجا متواری شدند
+ در زمانهای قدیم که وبلاگنویسی انقدرها رایج نبود
ما یک تومار بزرگ از شرایطمان برای ورود به وبلاگ بر سر در قلعه آویزان نموده بودیم
- مثله اینکه کل ملت از ان بازدید نموده اند چون این روزها رواج زیادی پیدا نموده و هر وبلاگی میروی کلی شرایط دارد