لعنت به دهانی که بی موقع باز شود!
چنان غرق در گوشیمان شده ایم که حواسمان نیست خواهر شوهریمان دارد با ما میحرفد
می پرسد (از بس فضول است) داری چیکار میکنی!
ما هم برای اینکه ایشان یک موقع فکر بد نکنند که ما به برادرشان خیانت نموده ایم و داریم با دوست پسرمان اس ام اس بازی میکنیم
ندانسته از دهانمان میپرد : دارم تو اینترنت دنبال یه چیزی میگردم
خواهر شوهر: إإإإإإإإ.... مگه با گوشیم میشه اینترنت کرد!؟ چطوری؟
من: آره ولی من با ایرانسل اینترنت میکنم تو خطط همراه اوله همون بهتره که بیخیال اینترنت شی با اون امکانات اینترنتش
خواهر شوهر: مثله اینکه تا کنون در عصر حجر به سر میبرده و حالا تمام سوالاتش را که بقیه انسانهای اولیه از پاسخ به آن عاجز بوده اند میخواهد از ما بپرسد... خوب چطور میشه اینترنت کرد؟ اصلا برای چی باید اینترنت کرد؟ چی توش هست؟ به چه درد میخوره؟ خیلی هزینه اش بالا نیست؟ ایرانسل هم دارم؟ منم میتونم اینترنت کنم؟ چطور؟ بعد اینترنت کنی شارژش زود تموم نمیشه!
نکته: در به کار بردن کلمه کرد و کنی انگار استعداد خوبی دارد!
افکار من: نه مثله اینکه یه چیزایی هم سرش میشه!
خود من (کارد بزنی خونم در نمیاد): نه یک حساب جی پی ار اس که بگیری دیگه فقط از اون حسابت کم میشه و شارژت نمیره
او: خوب یعنی نمیشه با همون شارژ اینترنت کرد؟
افکار من: عجب غلطی کردم
خود من: چرا میشه ولی اگه میخوای شارژت زود تموم نشه حساب بگیری بهتره
او: خوب بیشتر توضیح بده
من: در حال توضیح دادن کامل تا میرسم به اینجا که مربوط به حساب جی پی ار اس میشود
او در میان حرف ما: خوب این حسابه دقیقا کی تموم میشه؟
من: خوب...
او: میدونم فقط میخوام بدونم کی تموم میشه؟
من: انقدرا زود...
او: میدونم میخوام بدونم اصلا چقدر طول میکشه که تموم شه؟
من: الان میخوام برم غذا درست کنم بعدا میام برات توضیح میدم
او: راستی یه بار بیا یکم درباره کامپیوتر هم برام بگو... اینترنت کامپیوترم رو هم درست کن
من: باشه
پ ن: این خواهر شوهری ما متولد سال ۱۳۵۷ می باشند و بسیار ادعای فرزانگی و دانشمندیشان هم میشود
پ ن۲: فک و فامیله ما داریم؟
- شنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۱، ۰۷:۵۵ ق.ظ
منکه این همه میام برات نظرم میذارم..
فک کنم نمیرسه به دستت نه؟
نه نمیرسه