پس از دوشیزگی

خط خطی های ماندگار

پس از دوشیزگی

خط خطی های ماندگار

پدر

شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۱، ۰۹:۱۲ ق.ظ
همیشه مادر را به مداد تشبیه می کردم

که با هر بار تراشیدن، کوچک و کوچک تر می شود....

ولی پدر یک خودکار شیک و زیباست که در ظاهر همیشه ابهتش را حفظ می کند

خم به ابرو نمی اورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست

فقط هیچکس نمی بیند و نمی داند که چقدر دیگر می تواند بنویسد...

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۱، ۰۹:۱۲ ق.ظ
  • ناهید بانو

نظرات  (۳)

سلام خانومی میسی ک بم سر زدی بازم بیا پیشم
تا به حال هرگز روی شانه های پدرم گریه نکرده ام
زیرا از استواریش خجالت می کشم
زیر بار این همه مشکل و مسئولیت هرگز گریه نمی کند
پس من چه حقی دارم برای مشکلی بی اهمیت آسمان را به زمین بدوزم؟
جمله اورجیناله اورجیناله(تقدیم به آبجی جووووووووووووون)


واقعا اورجینال بود به قول بچه ها دستت مرسی
... خوابی دیدم

خواب دیدم در ساحل با خدا قدم میزنم



برپهنه آسمان صحنه هایی از زندگی ام برق زد...






در هر صحنه دوجفت جای پا روی شن دیدم

یکی متعلق به من

و

دیگری متعلق به خدا...

وقتی آخرین صحنه در مقابلم برق زد

به پشت سر و جای پاهای روی شن نگاه کردم و متوجه شدم

که چندین بار در طول مسیر زندگی ام

فقط یک جفت جای پا روی شن بوده است

همچنین متوجه شدم که این در سخت ترین و غمگین ترین

دوران زندگی ام بوده است

این واقعا برایم ناراحت کننده بود و درباره اش از خدا سوال کردم:



خدایا تو گفتی اگر به دنبال تو بیایم در تمام راه با من خواهی بود

ولی دیدم که در سخت ترین دوران زندگی ام فقط یک جفت جای پا وجود داشت

نمیفهمم چرا هنگامی که بیش از هر وقت دیگر ه تو نیاز داشتم مرا تنها گذاشتی

اگر در آزمون ها و رنج ها فقط یک جفت جای پا دیدی



زمانی بود که تو را در آغوشم حمل میگردم



ممنون از مطلب زیبات