پس از دوشیزگی

خط خطی های ماندگار

پس از دوشیزگی

خط خطی های ماندگار

این روزها...

شنبه, ۹ دی ۱۳۹۱، ۱۱:۱۱ ب.ظ
این روزها درگیرم...

درگیر زندگی...

درگیر آن مسائل به قول معروف مشکل زندگی...

درگیر آن مسائلی که به دو راه ختم می شود...!

یکی تصمیم به بخشش و سوختن و ساختن اما ادامه زندگی...

یکی تصمیم به قصاص و آزادی از بند و پایان زندگی... کاش حداقل بی راهه ای این وسط بود...

بی راهه ای ختم به خدا...!

بیراهه مرگ...!

تا هم رازها پوشیده بمانند و هم آزادی نصیبم گردد...!

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • شنبه, ۹ دی ۱۳۹۱، ۱۱:۱۱ ب.ظ
  • ناهید بانو

نظرات  (۳۹)

  • راحله(راحیل)
  • درود...
    خوندمت...
    امان از این بیراهه ها...که گاهی وقتها ناخواسته سرک میکشن به زندگیت!
    وحتی نقب میزنن به فردات...ولی مرگ بیراهه نمیتونه باشه پایان راهه!
    واژه هات تونست به روحم نفوذ کنه
    بی انتها باشی
    بدرود




    بسیار بسیار خوشحال و خرسندیم از حضور گرمتون
    و کامنت پر محتواتون
    ممنونم راحله جان
    شکسته نفسی میکنی...دست پرورده ایم
    ببخشید اگه کمی غمگین به روحتون نفوذ کردیم
    شما نیز بی نهایت باشی
  • *•مریم*•
  • خیلی قشنگ بود..منم همین حال و دارم




    چه هم حال شده ایم این روزها همه با هم...!
    ممنون از حضور سبزت
    آجــــــــــــــــــــی
    همش یه روز نبودما چه خبره
    هـــــــــــــــــــــــــــــی زشته نگو دیگه نشنوماااااااا
    خدا نکنه فدات شم
    میخوای پاشم بیام قلعه؟ به همراه قلقلی و سوسمارو جوجه اردک و ....




    تو هم هرجا میری کامنت بزارم همش یه روز نبودما
    خو یه روز نبودی حواست بهم نبود اینطوری شد دیگه
    مامان یاسی بد... اصن دیگه منو دوس نداری... همش اون آمار لعنتی رو دوس داری
    اره پاشین بیاین.... ببخشیدا... مگه اینجا باغه وحشه
    امـــیدوارم خــیر باشه ناهید جان
    هرچی که هست ...
    موفق بـآشی و شاد ...




    ممنون بهار عزیز
    همیشه توی هر کاری یک خیری هم هست
    فقط باید چشم بصیرت داشت پیداش کرد
    سلام

    با این متن نگران شدم ایشالا که مسئله مهمی نباشد و بخوبی تمام حل وفصل گردد




    ممنون فرهاد جان...
    خوشحالم که اینجا دوستهایی هستند که با نگرانیم نگران میشن و با خوشحالیم خوشحال... این خودش دلگرمی خیلی شیرینیه
    مسئله که مسئله خیلی خیلی مهم و حیاتی هستش... اما من حلش میکنم
    اگه اون ناهیدی که من میشناسم اینه که حلش میکنه
    تا بوده همینطور بوده...
    اگه بلد نباشه حلش کنه میزنم تو سرش که یاد بگیره
    سلام ابجی
    اشتباه نکن
    راه دوم برای ما نیست ما فقط یک راه داریم اونم راه اول:سوختن گر گرفتنو دم نزدن...
    تمام عمر اینکارو میکنیم...
    تمام عمر یاد گرفتیم که اینکارو بکنیم...
    مثل جدول ضرب،مثل حرف زدن، مثل میل به غذا و اب خوردن،ما قسمتی از زندگی ساهمون شده این که مال خودمون نباشیم...به فکر خودمون نباشیم...
    ما باید به فکر ابروی پدر باشیمو قلب ناراحت مادر...
    ما باید به فکر حرف مردم باشیمو ...تیکه های فامیل...
    خودمون چه اهمیتی داریم؟؟؟؟
    واقعا اهمیتی هم داریم؟؟؟؟
    ببخشیذد ابجی اومدم حالتو بد تر کنم انگار!!!
    ببخشید...
    فعلا




    اره راه دوم برای ما نیست اما تا یه جایی...
    برای همین از یه بیراهه حرف زدم...
    تا اونجا که دیگه توانت تموم بشه و به قولی به اخر خط رسیده باشی...
    و من این شجاعت رو در خودم میبینم که اگه راهی برام نموند از راه دوم برم..!
    سحر جون ممنون که ادم رو انقدر درک میکنی و میفهمی
    گاهی فکر میکنم سنت زیادتر از اینیه که به ما گفتی
    البته منو یاد خودم میندازی که بچه هم که بودم بیشتر از سنم میفهمیدم..
    و این واقعا ادم رو اذیت میکنه...!
    اونجا که درباره پدر و مادر نوشتی هم اتفاقا میخواستم اشاره کنم...
    اما با گوشی اومده بودم پست بزارم و زیاد حس نوشتن و زیبا سازی نبود...
    فقط خواستم چیزی که تو ذهنمه نپره
    چون کامنت قبلی خیلی بد و ناراحت کننده بود گفتم یکی دیگه بذارم با اون شخصیتم:
    ابجی جونم چی شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    نبینم ناراحت باشی
    من خودم سرباز خط مقدم هستم اگه یاسی حریف جوجه اردک و سوسمار نشه خودم برشون میدارم میام قلعه همرو تارومار میکنیم (من ستوان دوم، قلقلی هستم کم کسی که نیستم!!!)بعدم میشینیم سه تایی میریم تو مسنجر در حالی که روبروی هم نشستیم با هم کنفرانس میدیم!!!فک کن!!!این فقط از ما سه تا برمیاد !!!
    ابجی ناراحت نباش منم گریه میکنماااااااا!به قول یاسی هوچو ارزش ناراحتیتو نداره البته جمله از شخص خودم بودا هوچو از ابجی یاسی بود!!فعلا ابجی جون
    بووووووووووووووووووووووووووووس




    هر دو تا شخصیتت رو عشقه اجی...
    ایول ستوان دوم قلقلی جون.... من نمیدونستم این جوجه اردک و سوسمار و اینا تارومار میکنن وگر نه زود تر از اینها میگفتیم راهی سفر شده و به همراه داداش پرنسم و تفنگهای خوش دست عفریته کشش بیاین و منو از این قلعه خراب شده نجات بدین
    اره کنفرانس بازی رو که فقط کار سه تامونه هر کی رو اوردیم تو جمعمون گیج و منگ شد تا سه روز پا تو مسنجرش نزاشت بیچاره
    اری ان هوچو و ان گفته گهربار خودتان را به گوش جان نیوش میکنیم و بدانید که اگر این نبود تا به حال سر پا نبودیم...
    والااااااااااا
    اصن پست بعدی رو درباره پسرخاله اعجوبم باید بنویسم که شاد بشید
  • الهام بانو
  • سلام آبجی گلم چی شده؟!
    نگرانتم تراخدا زودتر یه خبری از خودت بده




    ابجی الهام عزیز
    ببخش که باعث نگرانیت شدم عزیزم
    سریعا رسیدم و خبر از حال خوبم دادم که با وجود نگرانی های خودت نگرانی منو به دوش نکشی
    ای وای عزیزم پس like me شو چیکار کردی؟
    اگه درستش کنی ممنون میشم:
    "متحول شو like me"




    سریعا ویرایش گردید...
  • راحله(راحیل)
  • درودی دوباره!
    خوشحالم اومدی پیشم همسایه!
    معمولا توفهرست وبلاگهای به روز شده هرجا سرمو نمیندازم برم تو...
    از اسم وبلاگت"پس از دوشیزگی"بی نهایت لذت بردم...منم پس از دوشیزگی ام!
    بعد که اومدم خوندمت...دیدم یه زن اینجارو افریده...یه زن که گاهی وقتها مث یه مرد سرسخته!
    با اجازه ات میری تو پیوندهای وبلاگم به احترام اون حس مشترک وزنانه ای که باهم داریم!
    بی انتها باشی غریب اشنا!
    بدرود




    دقیقا عین من که توی لیست وبلاگهای به روز شده اول باید عنوان جذبم کنه بعد وارد شم و نوشته ها رو بخونم...
    خوشحالم که هم هم نظریم و هم مثله هم به پس از دوشیزگی رسیدیم...
    درباره عنوان هم نظر لطفت هستش...
    من هم از عنوان وبت خوشم اومد... برام جالب بود...
    از تعریفایی که کردی بینهایت ممنون و نمیدونم چه جوابی دربراش میشه داد
    سلام دلم برات تنگیده




    سلام ساحل جان
    خوبی عزیزم؟
    کجایی تو کدبانو؟؟!
    چرا پیدات نیست؟
    این رم فای لعنتی هم که برای من باز نمیشه که بیام بهت سر بزنم
    اگرم باز میشه نظراتش باز نمیشه
    هی از دست این رم فا....
    عزیزم کجایی




    وای دختر باید بگم تو کجایی؟
    اصن چرا پیدات نیست؟؟
    اوضاع و احوال خوبه؟
    ایشالا همیشه خوب باشی عزیزم...




    ممنونم ماهان عزیز
    سلام آجی جونم خو چرا غم انگیزناک مینویسی که مردم فکرای بد کنن
    امیدوارم همیشه خوب باشی.
    دوست دارم آجی جوووووووووووون که اینقد باحالی.
    راستی متنه رو از خودت در وکرده بودی؟در کل قشنگ نوشتیش اجی ناهیدی




    خوب ادم یه وختایی غم انگیزناک میشه غم انگیز ناک دروکنه
    پس چی که از خودم بود تو به استعدادهای نوشتاری اجیت شک داری
    ناهیدی کامی جونم قاط زده دوباره واسه همین نیتونم جواب نظرای قبلیتو بخونم وقتی درست شد میام.
    اگه واسه حمله به قلعت کمک خاستی منم هستم فقط کافیه خبرم کنی فشنگی میام پیشت.
    خوش باشی آجی جونم




    این کامی جونت رو من باید خودم بیام یه گوش مالی بدم که دیگه اذیتت نکنه
    اری اری به کمک شما نیز بسیار بسیار نیاز است خوب کاری کردی داوطلب شدی حتما اسمت رو تو لیست تخریب چیان قلعه درج خواهم کرد
  • ناشناس سرشناش
  • مـــن می نویسم
    و
    تـــــــو
    نـــمی خوانی !
    امـــــــــــا
    ... مخــاطب که تـــو باشــی...
    مدیــــــونم اگر ننـــــــویسم




    والا ما هرچی شما نوشتی رو تا حالا خوندیم
  • بانــــــــو
  • عاقا میای رمزی مینویس...ولی یه جوری مینویسی که همه میفهمن یه چیت هست...
    بعد نمیگی که چت هست.....
    خوو ما هم رفیقیم...دل نگرون رفیقمون میشیم...
    وقتی میبینیم پستش اینقد دلگیره دلمون میخواد دنیا خراب شه رو سرمون و رفیقمون خم به ابروش نیاد

    اگه واسه مشکلات زندگیه دلگیر نشو ناهیدی...این دنیا با تموم خوبیهاش گاهی بدجور ناتو از آب در میاد...
    ملالی هم نیست...باید بگذریم ازش
    سر خم کنیم و از کمر میندازتمون




    خوب این که یه چیم هست که اره هست
    اما تاثیری روی رفتارم نداره و چیز مهمی نیست ... واسه همین میگم خوبم
    قربون شما رفیقای خوب و نازنینم که اگه تو دنیای واقعی و تو این شهر هزار اردک اگه دوستی ندارم اما تو نت خدا رو شکر کلی دوست گل و مهربون دارم
    اره ناتو از اب دراومده...اونم بدجور
    اما ملالی نیست ازش گذشتم
  • (• •)zahra(• •)
  • میان ابرها سیر می‌کنم
    هر کدام را به شکلی می‌بینم
    که دوست دارم . . .
    می‌گردم و دلخواهم را پیدا می‌کنم
    میان آدم‌ها اما . . .
    کاری از دست من ساخته نیست
    خودشان شکل عوض می‌کنند
    بـرای اتـفـاق هـایی که نـمی افـتـد …
    بـرای دستـی کـه نـگـرفـتم
    بـرای اشکـی کـه پـاک نـکـردم
    بـرای بـوسـه ای کـه نـبــود
    بـرای دوسـتـت دارمـی کـه مـرده بـه دنـیـا آمــد
    بــرای مـن کـه وجـودم نـبـودن اسـت.
    ................................................................................
    شهر من اینجا نیست !
    اینجا…
    آدم که نه!
    آدمک هایش , همه ناجور رنگ بی رنگی اند!
    و جالب تر !
    اینجا هر کسی
    هفتاد رنگ بازی میکند
    تا میزبان سیاهی دیگری باشد!
    .
    شهر من اینجا نیست!
    اینجا…
    همه قار قار چهلمین کلاغ را
    دوست می دارند!
    و آبرو چون پنیری دزدیده خواهد شد!
    .
    شهر من اینجا نیست!
    اینجا…
    سبدهاشان پر است از
    تخم های تهمتی که غالبا “دو زرده” اند!
    .
    من به دنبال دیارم هستم,
    شهر من اینجا نیست…شهر من گم شده است!




    قشنگ بود زهرا جان ممنون
    مخصوصا این که شهر من اینجا نیست!
    عزیزم کی میای نت الان تو ظهر من هستم




    شرمنده ساحل جان که نیومدم
    من چند وقته زیاد نت نمیام
    سلام
    امیدوارم اگه مشکلی هس زودتر رفع بشه و دوباره خوشحال ببینیمت




    ممنون حمید جان.... مشکل رو بیخیال من تو اوج مشکلات خوشحالیمو از دست نمیدم ناراحت نیستم که
    سلام

    با متن ................آپم بیای خوشحال میشم....




    ممنون خبر دادی
    اومدم
  • دختر آسمان
  • واقعا درکت کردم..
    میفهمم چی میگی..ازین دوراهی ها همیشه تو زندگی هرکسی هست..تو راه درست رو انتخاب کن که لایق بهترین هایی
    و البته که همیشه راه بهتر گذشت بوده..خصوصا برای یک زن در زندگی..
    شاد باشی ناهید عزیز..




    ممنون دختر اسمان
    اره برای هرکسی پیش میاد
    و برای یه زن همیشه راه گذشت روشنتر به نظر میاد
    و منم همین راه در حال حاضر انتخاب کردم
    هِییییییییییی .... دل ما نیز بسی گرفته است :-



    نگفتم....
    آخه چرا؟
    نبینم ناراحتیتو!!!
    مشکلاتت رو که گفتی بهم تموم شده
    بازم یه مشکل دیگه؟
    بهم میل بزن
    نگرانتم




    چشم داداشی دیگه سعی میکنم نبینی
    ایمیل هم فرستاده شد
    جواب هم خونده شد
    ممنون که به فکر اجیتی
    آجس خانوم بیا جوابگو باش با یه پست همه رو نگران کردی

    خوفه اونروز اومدی و جواب مارو دادی والا در بسی نگرانی می ماندیم




    جوابگو هم بودم که مگه نمیبینی
    اصن خواستم امتحانتون کنم ببینم چقدر دوسم دارین
    اومدم عزیزم.ولی وقت نشد نظر بدم.ببخشید




    بیخیال فک کنم من راهو اشتباهی اومدم
    همشهریامو خوب میشناسم همیشه همینطورن
    سرد و مغرور
    هوووووووووووووووووووووووووورررررررررررررراااااااااااااااااااااااااااااااااااا تموم شد!!!
    کل وبتو کامل خوندم!!!
    همش خیلی خوب بود به جز چند تاش که اساسی درجه حوشمو برد به 180
    دلم میخواست یکیو بزنم چون به طرز دردناکی درکت میکنم!!!
    خوب دیگه ما هم فاتح خواندن وب ابجیمون شدیم فعلا بای ابجییییییییی
    پاورقی:اصلا خدایی هر چی فک میکنم این اسمایلی بوسه خیلی ملیحه بهم حال نمیده پس همون مینویسم:بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس!
    بای




    دست به افتخاااااااااااااااااااااااررررررررررررررررررررررشششششششششش
    شیرررررررررررررررررررررررررررررررررهههههههههه
    الان دومین نفری هستی که طی یک عملیات فوق انتحاری وبلاگمو فتح کردی
    والا اولش که همینطوری وبو زدم که دردودل بنویسم اما ذائقه‌ام با اون مدل نوشتنا جور درنمیاد
    یه مدتم که نت نداشتم هر موقع گیر میاوردم از شدت ذوق نمیدونستم چی بنویسم هی چرت و پرت مینوشم
    اوخی.... اجی جون من کجای وبم اون حسو بهت داد که درجه ات 180 شد؟
    اجی: منم بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووس به طرز غیر ملیح :دی
    آره عزیزم کلا ریخته بهم کی میای نت




    وای عزیزم ببخشید
    من کامنتتو دیر دیدم اخه کمتر نت میام
    چه ساده لوحانه بال زدن هایش را میان بازوانم راباور کرده بودم..نمیدانستم،تمرین پریدن به هوای دیگریست.




    اوخی... نازی...
    نیستی عزیزم
    منتظرتم از امروز عصر تا هفته آینده نیستم




    شرمنده ... دیر کامنتاتو دیدم اجی ساحل
    صبح ها هم معمولا کمتر میام نت اگه بیامم هم 11 به بعد
    برای زندگی و ادامه دادن اون راه فراونه منتهی باید دید عوض شه . ممنونم بهم سر زدی




    برای زندگی و ادامه دادنش اره راه زیاد هست
    اما برای مشکلی که پیش اومده همین دو راه بیشتر نیست
    خواهش میکنم
  • ۩۩ کچـــــــــــــــــل بزرگـــــ ۩۩
  • هه رفتی توفاز غمگین چی چی شده

    بیا اپم




    بپا فازم نگیرتت
    الان میام
    آبجی خانوم چرا نیستی؟




    اجی من نیستم یا شما که مشغول امار جونتی
    من مثله روح ها شدم اجی
    بی صدا میام بی صدا میرم (با گوشی میام)
    سلام مهران جان لینکت کردم عزیزم ببخشید یکم دیر شد




    مهران کیه عزیزم... فک کنم خیلی اشتباه گرفتی...
    اخه چی شد که اصن نه عنوان وب رو خوندی نه نویسنده رو دیدی نه حتی قالب رو... ما رو مذکر دیدی
    ببشخین اسمتو اشتباه نوشتم ولی لینکت کردم




    خواهش میکنم عزیزم... ممنون به خاطر لینکت
  • ساحل مهربانی
  • http://sarzaminekhodam.persianblog.ir/post/14/
  • ساحل مهربانی
  • دوسی چیطوری چت روم ت این رنگی شده؟




    ساحل جون تو قسمت تنظیمات اکانتت یه قسمت اسکین هست از اونجا رنگیش کردم تازه ادمینم هم قرمز نیست صورتیه
    اِاِاِاِ!!!
    یادم رفته بود بیام نظره این سی اممو ببینم الان یوووووهووووووویی یادم افتاد
    دقیقا عین من اون اولا که وبمو زده بودم انقد هنوز مودم نداشتم اینقد وقتی میومدم نت ذوق مرگ میشدم که دیگه پست یادم نمیموند بنویسم تازه هر صد سال یه بارم یه نفر به من سی ام نمیداد!!!اخــــــــــــــی چه گناهی بودم!!!!
    اونجایی که خاطره از بچگیت بود و جریان حلقت !!!حالا سر حلقه نه، ولی سر خیلی چیزا این اتفاق واسم افتاده همیشه یه مشت حال به هم زنه لوس سلیقه ی منو به تمسخر میگیرن و بعدش به طرز حرص اوری دقیقا حرکات من رو انجام دادن مثلا یه چشمش همین وب بود که کل فامیل منو مسخره کردنو منو متحم کردن به اینکه دنبال یه چیزای دیگس ولی الان همشون مثل اسکلا یکی یه دونه وب دارن با همم سر تعداد سی ام رقابت دارن ...
    یا مثلا من میرم شلوار لوله میخرم تا یه هفته میشم عامل فساد فامیله بعد یه هفته همه از همون رنگ از همون جنس میخرن بعدشم میان به من میگن ما ارزون تر خریدیما این تازه جنسش بهتره!!!اینا رو با بی تفاوتی میگم ولی واقعا سرشون غصه میخورم نمیدونم چرا؟؟؟
    درمورد خاطرات بچگیتم که...
    وای امشب اصلا حال خوبی ندارم ابجی
    به طرز وحشتناکی احساس میکنم این وظیفمه همیشه خوب باشم چون بقیه سحره عصاب خورد کنو ناراحت و دوس ندارن !!!چه خیال خامی همین سحرم همه واسه سرگرمیشون میخوان چه برسه به اون سحر...
    فعلا!!!




    اوخی ستوان قلقلی خودم
    نبینم حالت بد باشه مگه یادت میره وظیفه داری همیشه خوب باشی
    دقیقا اینایی که میگی رو درک میکنم... چون منم همینطوریم مخصوصا این خانواده شوهرم اینطورین تا یه چیزی میخری اولش به قول خودت عامل فسادی بعدش میرن دقیقا از همون میگیرن تازه میان میگن جنس مال تو خوب نیست هیچ گرونم خریدی... ادم دلش میخواد بزنه تیکه تیکشون کنه بندازه جلو سگ
    اره دیگه همیشه مثه دلقکای سیرک مارو واسه سرگرمی میخوان
    مثلا من بعضی وقتا حرف میزنم تو خونه میگن چقد حرف میزنی یکم ساکت باش
    بعد تا کم میارن میگن ناهید کجایی بیا یکم حرف بزن بخندیم
    عــــــــــــاااااااالــــــــــــــی بوووووووود!!!
    بی نظیر...خیالی دوسش داشتم...
    کاش بی راهه ای بود....راهی به آسمان....

    نبینم غمتو اجیم....دنیا به کامت باشه




    مرسی اجی جونم
    به پای نوشته های شما که نمیرسه
    تو دیگه چرا بی راهه اجـــــــــــــــــــــــی؟؟؟؟
    مرسی عزیزم