پس از دوشیزگی

خط خطی های ماندگار

پس از دوشیزگی

خط خطی های ماندگار

اعجوبه ای به نام پسر خاله...

چهارشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۱، ۱۲:۱۹ ب.ظ

یک چند وقتی بود که میخواستیم درباره یک پسرخاله چغله ای که داریم و خیلی وقتها روی اعصاب مبارکمان است و دقیقا نمیدانیم این زامبی عزیز چقدر سنشان است که فکر میکنم اکنون در سال اول دبیرستان به سر ببرد بنویسیم که هر بار به دست فراموشی می سپردیم اما اکنون به خاطر انتظار یکی از دوستان برای کشف این اعجوبه عزیز پست امروز مربوط به ایشان است...

اغا ایشان از وقتی نیم وجب بیشتر نداشتند خودشان را با ما مقایسه کرده و ما را در زندگی الگوی خودش قرار داده است و سعی دارد پا در جای پای ما بگذارد....

یادمان می آید ان زمانها کودکی بیش نبوده و هنوز مدرسه هم نمیرفت که ما درخانه پدری یک سیستم داشتیم که کلا هم برای فک و فامیل شده بود سی دی کلوب که هر که می امد خانیمان باید از طرف ما یک سوغاتی شو شاد فارسی و کردی با خودش می برد...

در همان روزها این پسرخاله کوجک از همان زمان دودره باز ما یک روز ابتدا قیمت سی دی و قیمت رایت سی دی در بازار را از ما پرسید و ما نیز با خود گفتیم اخه بچه تو رو چه به این چیزا...

که گفت من میخوام وقتی بزرگ شدم کامپیوتر بخرم بعد برم از این سی دی ارزونا بخرم برای مردم رایت کنم دوبرار ازشون پول بگیرم تا پولدار شم...!

از اینها که بگذریم در خرید گوشی نیز با ما رقابت تنگاتنگی دارد...!

وقتی کلاس پنجم ابتدایی بود... پایش را در یک کفش کرده بود که من ان73 میخواهم و مادر و پدر محترم هم برایش خریداری نمودند و هر روز این ان73 مبارکش را نزد ما می آورد و کلی از ما سوال میپرسید که فلان برنامه چی هست و فلان چیز چیکار میکنه و دوربین گوشی من فلان مگاپیکسله و از این حرفا که ما اصلا ادم حسابش نمیکردیم...

تا اینکه باز گیر داده بود به پدر و مادرش که برایش کامپیوتر بخرند... و آنها نیز بلای جان ما را خریدند...

حالا هر روز نیم وجبی زنگ میزد خونه ما که میای من کارت دارم یه برنامه گرفتم رو کامپیوترم نصب کنی...

ما هم اگر نمیرفتیم معلوم نبود فردا خالمان پیش فک و فامیل چقدر از مغروریت و لوسی ما پیششان حرف بزند...

حالا اینها به کنار که وقتی میرفتی براش نصب کنی انقدر ادعاش می اومد که مثلا میگفت الان باید نکست بزنی..!

تا اینکه ویندوز7 به بازار اومد... یک روز زنگ زد یک ویندوز 7 گرفتم میای برام نصبش کنی...

ما نیز رفتیم پدر مبارک خودمان را درآورده و ویندوز هفت را برایش نصبیده آموزشهای لازم را به ایشان داده اخر سر گفتم این سی دیتو اگه نیازت نیست من ببرم رو سیستم خودم هم نصب کنم که در کمال ناباوری گفت:

راستش ویندوز 7 رو شرمنده، بهت نمیدم.... و از ما گرفته و در کمدش انداخته

و من ان لحظه دلم میخواست با یک حرکت سر از تنش جدا کرده و سیستمش را نیز با خاک یکسان بنومایم...

آخه بچه هم انقدر ایکبیری.... انقدر نامرد.... انقدر حسود... انقدر نمک نشناس...!

اغا سرتان را درد نیاورم هر روز با یک کاری سعی در دق دادن ما و فیس و افاده برای ما بود که یک بار یک چاپگر خریده بود و ماجرای ان که دیگر خودش مفصل می باشد...

بعد یک روز میگوید: اینترنت چگونه برم... اینترنت را برایش روبه راه و اموزش داده

یک روز پرسید ایمیل چطور درست کنم.... گفتم بلد نیستم ... به دردت هم نمیخوره.... در کمال ناباوری دیدیم که یک روز امد خانمان و گفت خودم ایمیل درست کردم.... راستی وبلاگ چیه؟؟؟

گفتم وبلاگ به درد تو نمیخوره.... اما باز یک روز در کمال ناباوری وقتی خانه انها بودیم گفت بیا یه وبلاگ زدم نیگاش کن چقدر امار بازدیدش بالاست....

یعنی واقعا اعجوبه به این می گن....! ادرس وبلاگش رو هم بهم داده بود یادم رفته...

و در آخر اینکه چندی پیش مدل گوشی ما را که دید چندی بعدش رفته بود یکی از گوشی های ما خریده بود و وقتی ما خانه پدری رفته بودیم یک روز امده میگوید ببینم گوشی تو چطوری؟ نکنه تقلبی باشه... منم گوشی اینطوری گرفتم دوربینش 8 مگاپیکسله مال تو چقدر؟ میگم بابا مال منم همینه ولم کن دیگه... دوباره میگه تو بلدی با گوشیت اینترنت بری... و کلی از این سوالها و دست اخر اینکه هر دفعه ما این را میبینیم این سوال مزخرف را تکرار میکند که اخرین عکسی که با گوشیت گرفتی چند مگابایت بود....!

یعنی من دلم میخواد یک بار چشم مادرش را دور دیده بزنم لهش کنم...

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • چهارشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۱، ۱۲:۱۹ ب.ظ
  • ناهید بانو

نظرات  (۱۸)

  • سعید شافق
  • خط خطی هایم دیگر نشانی از تو ندارند آن زمان که با تمام عشقم تمامی وجود مرا انکار کردی...
    موید باشید و منصور




    ممنون دوست عزیز
    به وبتونم سر زدم...
    گویا تولد تازه شدنتون بود....!
    تولدتونم مبارک
    آه ای پروردگار من چقد این آجی ما درد کشیده است
    من جای تو باشم اینسری یه ویروس میریزم رو سیستمش اون موقع بره هی افه بیاد
    آجی تو میتونی تواناییات زیاده میتونی راحت هکش کنی
    توصیه ها و آموزش های بعدی رو به شخصه به حضورت می رسانم




    حالا کجایش را دیده ای
    اینها را که با زبان طنز نوشته ای
    اگر با اشک و اه و ناله کل زندگیم را به تصویر کشیده و در دنیای مجازی بنگارم که دوستان خون گریه میکنند
    این توصیه های شما را که ما خودمان به آنها واقفیم
    اما کامپیوتر ایشان خودش انواع و اقسام ویروسها از کرم و تروجان و اسب تروا و ... هم را دارا میباشد
    چقله رو خوب اومدی!!!
    اغا این چغله هارو باید بندازی تو چاه همه از دستشون راحت شن!!!اصلا به خدا بشریتو از دستشون نجات میدیم!!!
    حالا این پسر خاله چندش منم همین طوریه گیر داده بود به من بیا وب به من یاد بده بسازم منم جواب تو رو دادم حالا مارو خیلی شیرین نمودارمون رو رسم کرده یعنی اینقد این یه تیکه رو به من میگه :سحر بلاگفا اشغاله واسه چی توش وب داری؟؟؟مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن یه وب دارم تو رز بلاگ یه فرومم دارم انقد واسم نظر میزارن!!!تو هم اون بلاگفای اشغالی رو ولش کن بیا رز بلاگ راستی اومدی وب من ، نظر بدی ؟؟؟(و شیرین ترین قسمتش اینه که من هر دفعه میگم نـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه!!!)
    واقعانم چه اسکلایین اونا که میرن به این سی ام میدن یعنی این هیولارو از نزدیک زیارت میکردن میفهمیدن!!!
    اون قسمت ویندوز سونشم که شدیدا درکت میکنم !!!یعنی اصلا خنس!!!اینا اصلا اب از دستشون نمیچکه حالا ما بچه بودیم(نه که الان خیلی بووزووووووورگم!!!)یعنی یارو نمیخواستم میرفتیم به زور میکردیم تو حلقش که رو مون فکر خوب کنه بعد اینا فقط خوب بلد شدن از ادم بگیرن!!!!!!
    من خودم عین خــــــــــــــــــــــــــــر بودم!مثلا یارو فامیلمون میومد کلاس بذاره میگفت نمیخوام حالا داشت میمرد ازم اون وسیله رو بگیره ها حالا من مثل اسکلا میرفتم میکردم تو حلقش که حالا ببر شاید احتیاجت شد!!!
    ولی حالا این پسر داییم که دهه دایناسوریه یه ای پاد داره یه تبلت لپ تاپ باباشم کلا دست اونه بعد میاد خونه ما مثل ندیده ها همچین میوفته رو کامپوتر من احساس میکنم این از هاییتی اومده!!!اتفاقا دیشبم خونمون بودن اومده موسی که من به کامپیوترم وصلرو با پروگی میگه سحر میدی به من خودت بری بخری؟؟؟(ینی ای بچه هم به شدت خریت ما پی برده!!!)
    ببخشید ابجی داغ دلم تازه شد دیگه رگباری حرفیدم!!!
    فعلا!




    جا نمیشه تو وب خودم ج میدم
    ینی من الان این پستتو خوندم فقط دنبال دیوار میگردم سرمو بکوبم بهش!!
    فک و فامیله داری؟ :|




    اگر خیلی به اعصابتان فشار آمده کوبیدن سرتان در میز پیش رویتان یعنی میز کامپیوترتان هم کفایت میکند و تسلی خاطری می شود بر روان در هم امیختیتان
    والاااااااااااااااااا..... فک و فامیله داریم؟؟؟!!!!
    یه مدت این جمله ورد زبانم شده بود اما از یادم رفته بود خوب شد یادم انداختی :دی
    ایییییییییییییییییش
    خداوند صبرتان دهاد




    خداوند خودش زیادی به من صبر داده بود
    با دعاهای اخیر دوستان مبنی بر طلب صبر از خداوند برای این بنده حقیر
    دیگر اکنون به ما کوه صبر گفته میشود و یکی از دوستان نیز ما را اجی ایوب صدا میزند
  • دخترآسمان
  • واقعا چقد شما سازگاریت بالاست!
    بچه 15ساله،گوشی؟کامپیوتر؟ایمیل؟وبلاگ؟
    یک درخت محکم لطفا!




    آری عجیـــــــــــب حرف دل ما را زدی
    سازگاریمان بسیار بسیار بالا می باشد و خودمان را نیز کفری نموده است...
    شما به اعصابت مسلت (درست نوشتم آیا؟) باش خانومی
    سلام.وب خیلیییییییییییییییییی قشنگی داری.
    خوشحال میشم بیای پیشم:)




    ممنون نظر لطفت هستش -;{@
    vebe nisssiye




    مثه من کسـﮯ توﮮ دُنیا نـبود

    کسـﮯ شاید اینجورﮮ تنها نـبود

    دلم از غم لحظـﮧ ها مـﮯگرفت

    از این روزگارﮮ کـﮧ با ما نـبود !

    خستـﮧ ام ...c
    سلام.فقط میخوام بدونم اگه فامیلتون ببینه این پستو چه کاری میکنه واسه جبران؟




    اولا که عمرا این پست رو ببینه چون فک و فامیل بنده کلا زاغارتن و چیزی از نت نمیدونن و کسی از وب من خبر نداره
    دوما اگه ببینه و بخونه جبران نمی خوام امیدوارم از اینجا به بعد رو دست از سرم برداره
  • ساحل مهربانی
  • چه پسری که خودشو با تو مقایسه می کنه




    ... اره دقیقا از اون پسراست که وقتی یه جمع مردونه و زنونه باشه پناه میبره به جمع زنونه و حرفای زنونه جمع میکنه و خاله زنکه
    salam azizam
    man webeto dos daram
    web manam taze pa gerefte azat mamnon misham tabadol link konim age dos dashtinaaa
    merc




    ادرست رو نزاشتی که...!!!!
  • راحله(راحیل)
  • درود...
    خوبی ناهیدبانو؟!
    خدا زیاد کنه این پسرخاله هارو
    جدا ازشوخی چه بچه ی توقسیه ها!
    منم یه برادرزاده دارم دخمله یه دنیا دوسش دارم ولی دست کمی از پسرخاله ات نداره...منم دلم میخواد چش مامی شو دور بزنم و...کودکستانیست در درونم!
    خانومی من اپم...
    ضمن اینکه اپ میکنی رفیقتو خبر کن!
    از"آغا"گفتنت خوشمان امد بسی!
    بی انتها باشی
    بدرود




    خدا نکنه راحله جان اگه زیاد کنه همه باید بزنیم بریم جایی گم و گور شیم
    این از تقس هم رد کرده
    یعنی واژه ای در خور این پیدا نمیشه
    جدیدا به یه مسائل دیگه ای درموردش پی بردم که دیگه اخرشه
    مرسی بابت خبرت
    ببخشید من واسه اپ دوستان رو خبر نمیکنم معمولا خودشون میان
    خودم هم دوستان رو توی لیست دوستام قرار دادم و به محض اینکه اپ بشن خبر دار میشم
    بزن بزن
    من از پشت هواتو دارم آجی




    واقعا هوامو داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!
    نزنم بعد در بری
  • خـانم همسر
  • ســــــــلام ناهیدم . چطوری عزیزم؟

    ببخش بابت تاخیرم ،اینروزها بشدت تنبل شدم و حتی حوصله ی چک کردن نظرات وبلاگم رو هم ندارم

    دررابطه بااین پست و پسرخاله ی محترمه هم بگم واقعا بسان این انسانها بشدت رو مخ هستند و غیر قابل تحمل حتی
    من یه دختر عمه دارم تقریبا تو این فاز تیپه! نمک نشناس و از خودراضی که به محض اینکه خرش از پل میگذره کلا نمیشناسه منو ..




    عیب نداره عزیزم
    این تنبلی کاملا مسریه... چون به منم سرایت نموده
    پس مثه اینکه تو هر فامیلی باید یکی از این اعجوبه های دایناسور نما وجود داشته باشه
  • آبجی آذین
  • اصن خودتو ناراحت نکن...
    اگه یه بار دیگه ام ازت چیزی خواس بهش بگو به من چه؟؟؟؟؟
    به خدا جواب میده دختر عموی منم همینطور بود باهاش همین کاروکردم درس شد!!!
    البته بگما باید صبر داشته باشی یه خرده طول میکشه!!!
    به منم سر بزن عزیزم خوش حال میشم!!!




    باشه این توصیه هات رو حتما به عمل خواهم رساند
    والا این نت من زاغارته اومدم بت سر بزنم فک کنم وبت خیلی سنگین بود یه ساعت نشستم باز نشد که نشد
  • راحله(راحیل)
  • هرچی شما بفرمایید قبوله...
    از اون چیزهاااااااا؟!
    فدا مدات





    قربون مرامت عزیزم
    واااااااااااااااااااای سلام ناهید جونم
    خوبی؟
    چه قد دلم برات تنگ شده بود
    مثله اینکه چسبه سه دو یک بودن تو خانواده شما مسریه
    اون از جناب مهندس
    اینم از پسرخاله جان
    خداوند صبرت بده
    البته از مهربونی و خانمی شما هم هست که میان پیشت




    وااااااااای عزیزم کجا بودی؟؟؟ خعلی دلم من هم تنگیده بود
    یعنی این چسب یک دو سه رو خعلی خعلی خوب اومدی
    زدی به هدف
    کلی حال کردم باهاش
    اون قسمت مهربونیش رو هم ایول به تو دوست خوبم که درک کردی
    اره یه جورایی دایه مهربونتر از مادر تشریف دارم