یکی به دو با اقای خونه
جناب شوهر معتقد هستند که بنده اون سه چهار روزی که ایشان منزل تشریف نداشتند و بنده تنهایی کپه مرگم را میگذاشتم روی بالش سرماخورده ام و الان ییهو بروز نموده است...
اینجانب از قدیم الایام ید طولایی در شوت کردن پتو هنگام شب دارم و عین بچه ها هر شب شوی گرامی وظیفه بیدار شدن و پتو کشیدن روی اینجانب را بر عهده دارد، به همین خاطر است که اصرار دارند بنده در نبود ایشان سرما خورده بودم
بنده نیز حرفش را قبول دارم ولی هی خودم به این کوچه و آن کوچه میزنم و حرفش را رد میکنم که اذیتش کنم
چطور وقتی در یک موردی حق با بنده است و ایشان خودشان هم کاملا واقف اند ولی از خر شیطانشان پایین نمی آیند و روی حرف خودشان می ایستند و کوتاه نمی آیند!؟ این هم به آن در
+ غول سرماخوردگی را دیشب پشت سر نهادیم و خوب شدیم :دی
خوشم میاد مریضی نمیتونه منو از پا دراره P:
- شنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۳، ۰۲:۳۴ ب.ظ
احتمالا از غصه دوری همسرخان بوده مریض شدی،فقط بدنت دیر متوجه شده دیگه.اینا همش نشون دهنده عخشه فراوونه ها