پس از دوشیزگی

خط خطی های ماندگار

پس از دوشیزگی

خط خطی های ماندگار

هرچی با سختی های بیشتر مواجه میشم

هرچی بیشتر اذیت میشم

هرچی دشمنام بیشتر میشه

بیشتر انگیزه میگیرم برای مبارزه

بیشتر تلاش میکنم

بیشتر حس میکنم موفقم و موفق تر میشم

حس میکنم انقد مسیرم درسته و انقد موفقم که با این حجم عظیم از مشکلات دارم روبه رو میشم

و مطمئنم پسِ این مسیر پر پیچ و خم بالاخره مسیر هموار و روزهای خوب قرار داره

نمیدونم شما کتاب چهار اثر فلورانس رو خوندین یا نه
هر چند این کتاب رو واقعا باید ذره ذره و با تامل خوند تا کامل بتونی عمق قضیه رو درک کنی
امروز داشتم قسمتهای تاکیدی و معجزات کلمات رو میخوندم
توی یه قسمتی گفته بود که یه نفر که یه پولی میخواسته از قبل خدا رو شکر میکنه که قراره خدا این پول رو بهش بده و حق الهی خودش هست و به سمتش میاد و اینو خدا براش میخواد و بهش هم میرسه.. 
منم این روزا بیکارم تا حدودی(مدیریت باشگاه رو نگرفتم و فقط برا تنرین میرم باشگاه) البته برنامه نویسی برا بچه ها رو دارم که هزینه برنامه های تمرینی رو میگیرم و یه کانال لباس آنلاین که با وضع بد اقتصادی الان انچنان فروشی هم نداره، ولی خب این ماه رمضانی فعلا که یه قرون هم در نیاوردم وکلی پول خرج باشگاه رفتن و مکمل خریدن و خورده ریزه های شخصی و غیره کردم
من حتی مواد خوراکی رو هم خودم ممعمولا برا خودم تهیه میکنم و توی یخچال قایم میکنم و کسی حق نداره دست بزنه D-:
خلاصه اینکه با این وضعیت میخواستم امروز برم خرید و واقعا داشتم فکر میکردم با این وضع بیکاری اگه همینطور ادامه بدم همینی که الانم دارم از دست میدم کم کم
بعد یه ندای درونی اومد که خفه شو و فکرای منفی رو کنار بزار و خدا همیشه هست و روزی رسونه
و با خودم همین جمله تاکیدی کتاب 4 اثر رو گفتم
با خودم گفتم من میرم خرج میکنم و لذت میبرم از خریدم چون نیازم هست و میدونم که همین پول یه جوری از طرف خدا بهم برگردونده میشه، با خودم گفتم شاید 300 خرج کنم و این 300 رو از خدا درخواست کردم
شاید باورتون نشه اما همون لحظه از طرف بانک پیام اومد و میشه گفت نصف همین مبلغ اومد روی کارتم و من کلی خوشحال و شکرگذار شدم

فکر که میکنم میبینم اون ناهید بانوی که روحیه ای حساس ولی در عین حال قدرتمند داشت به مرور زمان با پشت سر گذاشتن خیلی مشکلات و سختی ها و با روز به روز پیشرفت توی بدنسازی به همون اندازه قوی و محکم و سر سخت شد

و من چقدر عوض شدم

گاهی ادما و حتی خود من قبلا میگفتم که دلم برای خود قبلم تنگ شده

اما الان میگم که من اینی که هستم رو دوست دارم

و چقدر با قوی شدن و پیشرفت کردنم آدمهایی هستند که از من بدشون میاد و میخوان پا جای پام بزارن یا به من برسن و چون نمیتونن با من دشمن شدن

ناراحت نیستم که انسانهایی حقیر از من بدشون میاد

خوشحالم که میدونم موفقم و همین دشمنا منو قوی تر میکنن

و من هر روز خدا رو شکرگذارم

خستگی بعد از تمرین و باشگاه از لذت بخش ترین خستگی های دنیاست

خستگی که کلی حس خوب و انرژی خوب بهت منتقل میکنه

حس اینکه مفید بودی

حس اینکه یه کار مثبت انجام دادی برای خوب شدن حال خودت

حس پیشرفت

حس سلامتی

و مجموعه ای از حس های خوب که احتمالا برای هر شخصی متفاوت باشه

و چقدر لذت بخش تره که بعد ازخوردن ناهار دلت میخواد با خیال راحت و بدون هیچ دغدغه ای دراز بکشی و یه کتاب دستت بگیری (در اینجا بنده در حال مطالعه 4 اثر فلورانس هستم) و شروع کنی به خوندن و کم کم همونجا چشمات سنگین شه و خوابت ببره

این گوشه کنجی که توی یکی از اتاق های خونه متعلق به منه به نظرم با بهشت برابری میکنه

وقتی که میام و اینجا میشینم یه ارامش عجیبی میگیرم و دلم میخواد ساعتهای طولانی همینجا و کنار قلم و خودکار و دفتر و کاغذ و کتابهام بشینم و خلوت کنم

بدور از هر دغدغه فکری

و اینجا بهشت منه

کیا دارن از این گوشه های دنج و با من همدردن؟ 

چگونه بنویسیم تا اتفاق بیافتد

فهرست اهداف خود را تنظیم کنید.

اگرمتوجه شدید یک هدف را به خاطر بزرگ یا دور از دسترس بودن کنارگذاشته اید,آن را به هر ترتیب بنویسید و یک ستاره کنار آن بگذارید.

این یک هدف زنده است.

با قلبتان بنویسید و فهرست را تا جایی که دوست دارید طولانی کنید…


هدف


کتاب بنویس تا اتفاق بیافتد - هنریت کلاوسر

تصوّرکنید که شما می خواهید عرض رودخانه ای را که آب با سرعت درآن جریان دارد بپیمایید.

ممکن است بدون هیچ وسیله و کمکی شما بتوانید به سختی عرض رودخانه را طی کنید

ولی بدون تردید, نیروی جریان آب بر شما تاثیر گذاشته و شما را ازمسیرتان منحرف می کند و به نقطه ی دیگری می رساند .

در صورتی که شما می توانید با تکیه بر طنابی که از یک طرف رودخانه به طرف دیگر کشیده شده است, به راحتی عرض رودخانه را طی کرده و درست به نقطه ی مورد نظرتان برسید.

اگر زندگی را به یک رودخانه ی خروشان تشبیه کنیم, هدف همان نقشی را دارد که طناب هنگام عبور از رودخانه دارد.

هدف به حرکت انسان ثبات و نظم می بخشد و او را در مسیر صحیح نگاه می دارد

و باعث می شود امواج خروشان زندگی نتواند او را به این سو و آن سو بکشاند.

اگر به طناب اهدافتان محکم بچسبید دقیقاً به همان جایی در زندگی می رسید که در نظر داشته اید. یک چیز می تواند همه چیز را دگرگون کند:«انتخاب هدف و چسبیدن به آن.»


دانلو کتاب

مادرها گاهی موجودات بی رحمی هستند!

وقتی بین جنسیت فرزاندانشان تبعیض قائل میشوند

تویی که دختری سرما میخوری و هیچ کدام ککش نمیگزد

اما او که پسر است در اثر یک عطسه شک سرماخوردگی به او کرده و انواع دمنوش گیاهی برایش دم میدهند و سوپ به خوردش میدهند و میگویند استراحت کن...

#مادرانه

دقیقا یه زمانهایی که پر از مشغله ای و دسترسی به نوشتن نداری و حتی نه لپ تاپ پیشت هست و نه موقعیت گوشی دست گرفتن پر از حرف ناگفته ای برای نوشتن و ثبت!

و دقیقا وقتی که بیکاری و دوست داری بنویسی مغزت خالی از هر مسئله ای برای نوشته

تضاد از این بدتر هم هست عایا؟


این من لعنتی قبل از (پ) پر بود از بغض پر بود از حرف پر بود از گلایه پر بود از حرص از حرفهای نگفته از درد از...

این (پ) از خدا بی خبر آمد و همه را با خود برد

و اکنون باز من بیخیال ترین زن عالمم


+ (پ) همان دردیست که همه زنها ماهی یک بار دچارش میشوند :|

همینطوری و در راستای حس و حال الانم بهم چسبید


پ ن: مصطفی مرسی به خاطر آهنگهایی که میفرستی🌹


#آهنگ